به گزارش جمهور آنلاین، موضوع فیلم داستان زنی است که عاشق مردی زندانی میشود. پروانه با نقش آفرینی پریناز ایزدیار در یک طرف این رابطه و فرهاد با بازی هوتن شکیبا در طرف دیگر قرار دارد.
بیشتر ایرادات این فیلم نیز به فیلمنامه باز میگردد. البته سناریو، مشکل اساسی بسیاری از فیلمهای این دوره جشنواره فیلم فجر بود.
ابتدای برقراری رابطه پروانه و فرهاد تقریبا عادی است. پروانه برای شناخت فرهاد سعی در شنیدن صدای او دارد، به خانه مادری فرهاد سر میزند، عکسهای گذشتهاش را میبیند و… اینها مربوط میشود به زندگی فرهاد قبل از زندان.
اما پروانه به دنبال لایههای پنهان شخصیت فرهاد پس از به زندان افتادن اوست. در سکانسهای پایانی فیلم یعنی زمان تقابل قاضی و فرهاد، فرضیههای متعددی برای اقدام مجرمانه فرهاد در ذهن بیننده ایجاد میکند. فرضیههایی که شاید تا این لحظه از فیلم وجود نداشت ولی به یکباره تمامی آنچه که در ذهن بیننده است مانند سنگی که به شیشه میخورد به یکباره در هم میشکند.
یک فرضیه این است که پسری از همان ابتدا قصد فریب یک دختر برای جابجایی مواد مخدر را داشته و تا زمانی که پروانه را به عقد خود در میآورد نیز همین قصد و نیت را داشته.
فرضیه دیگر این است که همسر یکی از دوستان فرهاد با بازی ریما رامین فر، همه ماجرا را به پروانه میگوید که بازهم با صحنههای بعدی و واکنش فرهاد به آوردن مواد توسط پروانه به داخل زندان در تضاد است.
فرضیه های دیگری نیز ذهن بیننده را به خود معطوف میکند و چون تعدد این فرضیهها زیاد است، مخاطب از توجه به ادامه داستان و تمرکز بر روی داستان وا میماند و در نهایت درست در لحظهای که برخلاف انتظارات مخاطب، فرهاد همه چیز را بنا بر شواهد، بر گردن پروانه میاندازد و همین باعث میشود یک فروپاشی احساسی کامل برای همه مخاطبانی که از میانه فیلم باور کرده بودند که فرهاد واقعا عاشق پروانه شده است، رخ دهد.۳
این فروپاشی احساسی برای مخاطب با سردرگمی بسیار همراه است زیرا این صحنه اخیر با صحنههای قبلی که مشاهده کرده تناقضات بسیاری دارد که برایش مجهول مانده.
به نظر میرسد مه ملاقات خصوصی پر است از تناقضاتی که برای مخاطب خوشایند نیست.
ثبت دیدگاه