به عقیده عدهای ورود به چنین قضایایی مانند ورود به میدان مین است.
به گزارش جمهور آنلاین، ساختن فیلمی درباره فرماندهان جنگ در سینمای ایران به شکلی که کلیشهای از کار در نیاید کار بسیار سختی است. ژانر جنگ، خصوصاً آن دسته فیلمهایی که قرار است به زندگی یکی از فرماندهان جنگ بپردازند به شدت مستعد کلیشهای شدن هستند. اکثر این فیلمها چون قرار است روایتگر نگاه ایدئولوژیک حاکمیت به ماجرای جنگ باشند اغلب تبدیل به فیلمهایی میشوند یکسویه، یک بار مصرف و بی خاصیت که صرفاً به درد پر کردن رزومه مدیران میخورند و بس. بنابراین ورود به چنین حوزهای به مثابه ورود به میدان مین است. هادی حجازیفر بعد از بازی در ایستاده در غبار، ماجرای نیمروز، رد خون و بیهمه چیز و نوشتن فیلمنامه فیلم بحثبرانگیز آتابای برای کارگردانی اولین فیلمش سراغ زندگی شهید مهدی باکری رفته است. او با موقعیت مهدی ثابت میکند که بلد است فیلم جنگی خودش را به شکلی بسازد که اسیر کلیشهها نشود.
حجازی فر روایتی متفاوت از جنگ در «موقعیت مهدی» ارائه کرد؛ فیلمی مینیمال و به دور از حماسه سازی. در واقع به جای ساختن حماسه تلاش میکند از درون لحظات مهدی باکری را بسازد و به نظر تا حد زیادی هم موفق میشود که این کار را انجام دهد. لحظاتی بسیار ساده و معمولی که ممکن است در نگاه اول از چشم تماشاگران عام سینما دور بمانند. او مهدی باکریای میسازد که هیچ ربطی به کلیشههای ذهنی مخاطب از شخصیت مهدی باکری ندارد.
رویکرد حجازی فر یک رویکرد نوین و تازه در سینمای دفاع مقدس است. بینندهای که همیشه شاهد صحنههای حماسی در فیلمهای دفاع مقدس بوده با صحنههای تازه که قبلا ندیده مواجه میشود.
ثبت دیدگاه